ارسلان احمدی*/ قباد دیناری**
بسیاری از خانوادهها با هزاران آرزو، فرزندان خود را طی دوران تحصیلی دبستان، راهنمایی و متوسطه تشویق و ترغیب به درس خواندن میکنند تا بتوانند به غایت آرزویشان که راهیابی به دانشگاه است برسند و به قولی در این مقطع از تحصیل از موقعیت اجتماعی مطلوب برخوردار شوند و در آینده شغلی برای خود انتخاب نمایند و به عنوان یک انسان از حقوق اولیه زندگی کردن برخوردار شوند. اما این در حالی است که متأسفانه در چند سال اخیر با معضل بزرگی به اسم بیکاری قشر تحصیلکرده مواجهایم. یادداشتی که پیشروی شماست برحسب وظیفه و آسیبشناسی این معضل عرضه میشود تا با بررسی بعضی از دلایل که منجر به چنین ایستایش رشدی در کسب و کار جوانان تحصیلکرده شده و باعث بر باد رفتن آمال و آرزو های آنها و خانوادههایشان شده به نتیجهای قابل درک و رابطه معناداری دست یافت.
رسيدگي مدني؛ ويژگی جامعه مدني
بيماری و فوت هنرمند برجسته كشور، آقای عباس كيارستمي يك ضعف مهم جامعه مدنی ما را بيش از پيش آشكار كرد و نشان داد که همه مشكلات و نارساييها فقط در نحوه رفتار و ساختارهاي رسمي حكومتي خلاصه نميشود، بلكه حوزههاي ديگر جامعه، حتي فرهيختهترين آنها نيز هنگام مواجهه با مشكلات، قادر نيستند شيوه درستي را براي حل اختلاف تجربه كنند. وقتي كه دو گروه مهم اجتماعی كه از هر نظر در سطوح بالاي جامعه هستند و حتي قرابتهاي نگرشي و ارزشي قابل توجهي نيز دارند، در اين جريان رودرروي يكديگر قرار گرفته و معرفي ميشوند و به جاي حل مدنی مسأله و برداشتن يك گام به پيش، عليه يكديگر سخن ميگويند و مطلب مينويسند و كليت قشر و گروه مقابل را مورد سوال قرار ميدهند، از ساير اقشار و گروهها چه توقع و انتظاری بايد داشت؟ برخي از صاحبنظران مهمترين ويژگي يك جامعه مطلوب را در كارآمدي شيوههاي حل اختلاف آن ميدانند، زيرا در جامعه متمدن برخلاف جوامع غیرمتمدن، اختلافات و حتي تضاد منافع بسيار زيادتر است، ولي در جامعه مدرن اين اختلافات از طريق شيوههاي مدني و با كمترين هزينه و بدون خشونت حل ميشود، در حالي كه در جامعه سنتي غیرمتمدن هميشه اين خطر وجود دارد كه اختلافات نه براساس شيوه مدني که براساس زور حل شود و در نتيجه خشونت (اعم از كلامي يا جسمي يا...) جايگزين حل مسالمتآمیز اختلاف شود.
پیشگیری از معلولیتها با غربالگری ژنتیکی
نویسنده: سهیل معینی*
پیشگیری اولین مرحله مداخله برای جلوگیری از بحران یا آسیب است. در سطوح مختلف مداخله پیشگیری نقش اول را دارد و دلیل آن هم روشن است. پیشگیری از هزینه های سنگینی که برای مهار یک بحران یا آسیب در جامعه وجود دارد جلوگیری کرده و مانع از ایجاد طوفان هایی می شود که عواقب و هزینههای سنگینی را روی دست جامعه می گذارد. در بحث معلولیت پیشگیری مداخله اولیه است و استراتژی اولیه برای اینکه معلولیت در بهترین شرایط خود مدیریت شده و افراد معلول توانبخشی شوند و در نهایت بتوانند روی پای خود بایستند و مستقل باشند. پیشگیری مستلزم یک سرمایه گذاری هنگفت اجتماعی است در نتیجه حتی برای کشورهایی که این سرمایهها را دارند ( نه کشوری مانند کشور ما که در آن، این سرمایه ها وجود ندارد) هم پیشگیری برای صرفه جویی در هزینه های کلان درمان معلولیت هاست.
تجربههایی که شنیده نمیشوند
نویسنده: لیلی ارشد*
سالهاست که برخی از NGOها به شکل تخصصی و فعال درحوزه زنان سرپرست خانوار کار میکنند. هدف اصلیNGOها بهعنوان نهادهای مدنی، توانمندسازی، ایجاد و افزایش مهارتهای زندگی اجتماعی کار است. آن دسته از سازمانها و نهادهایی که بیشتر به رفع نیازهای اولیه مثل دادن بستههای غذایی و کارهای روزمره میپردازند، خیریهها هستند، اما NGOها نیز ممکن است درمواقعی به دلیل نیاز، به شیوههای دیگر کمک هم بپردازند. برای مثال غذا یک نیاز است و وقتی با خانوادهای مواجه میشوید که فرزندان آن از نظر تغذیه شرایط مناسبی ندارند، خیلی وقتها مجبور میشوید به رفتاری دست بزنید که خیلی هم به آن باور ندارید و میدانید کارگشا و تاثیرگذار نیست. گاهی از روی اجبار گرفتار داستانهای اینچنینی میشوید که میدانید کمک واقعی نیست. مثل وقتی که فرد مراجعه میکند و گرسنه است یا دردی دارد و باید درمان شود، آنجا مجبور میشوید به کارهایی غیر از توانمندسازی بپردازید، اما بهطور عمده این مسأله بیشتر به عهده خیریههاست.
بررسی درج شروط ضمن عقد؛ در هنگام ازدواج تابوی گرفتن حق طلاق
زنان کارآفرین چطور زندگی و زمان را اهلی میکنند؟
نویسنده: دکتر مریم عزیزی*
این روزها، گویی زمان در حال پرواز است. تا چشم بر هم میزنید، روز تمام شده و به سختی توانسته اید همه کارهای موردنظرتان را به انجام برسانید. با این اوصاف، توازن بین زندگی کاری و زندگی شخصی برای بسیاری از زنان شاغل غیرممکن به نظر خواهد رسید. اما، در همین شرایط، هنگامی که با زنانی مواجه میشویم که کارآفرینی بخش مهمی از زندگیشان است، شگفت زده میشویم. اگر از یک زن کارآفرین بخواهید همه کارهایی را که در طول یک روز انجام میدهد، برایتان شرح دهد، بسیار متعجب خواهید شد. او از آشپزخانه گرفته تا کارخانه و شرکت و طرح، همه جا حضور دارد. اما آنچه موجب شگفتی بیشتر میشود این است که این زنان در حالی که انگیزشهای بسیاری در دنبال کردن کسب و کارشان دارند، در انجام کارهای خانه و توجه به خانواده نیز از هیچ تلاشی مضایقه نمیکنند. یکی از متداولترین سؤالاتی که از زنان کارآفرین پرسیده میشود این است که آنها چگونه به همه کارهایشان میرسند؟
مشاهداتی از وضعیت کودکان کار و ارائه راهکارهای عملی
نویسنده: طاهره پژوهش*
متأسفانه آمار درستی از تعداد کودکان کار در ایران که بتوان به آن اتکا کرد وجود ندارد، ما تنها می توانیم براساس مشاهدات مان صحبت کنیم.
کودکان کار به چهار گروه تعلق دارند گروه اول کودکانی هستند که در کارگاه های خانوادگی کورهپزخانهها،کارگاههای قالیبافی، معادن و کشاورزی و اشکال پنهان کار خانگی و... مشغول به کارند و معمولاً به عنوان کودککار به رسمیت شناخته نمیشوند.
گروه دوم کودکانی هستند که به علت فقر خانواده، اعتیاد پدر، بیماری پدر یا از دست دادن پدر خانواده وارد بازار کار میشوند. نوع کارشان را روابطی که دارند تعیین میکند. بخشی از این کودکان به علت نداشتن رابطه با بازار کار در دسترسترین کارها مثل دستفروشی و کار در خیابان تنها انتخابشان است. بخش دیگری که با بزرگترهایشان در ارتباط هستند و معمولاً به کار جمعآوری زباله، کار در کارگاههای دوزندگی، کیفسازی و... میپردازند.
گروه سوم کودکان مهاجری هستند که برای کسب درآمد خانواده در افغانستان و ایران کار میکنند. سهم بسیار کوچکی از درآمد به خودشان برمیگردد و همه درآمد صرف هزینههای خانواده میشود. این دسته از کودکان معمولاً به عنوان پادو در مغازهها، تمیزکاری در خانهها و پاساژها، حمل بار در بازار (به عنوان چرخی صدایشان میزنند)، کار در کارگاههای کیفدوزی و خیاطی، تمیز کردن آبراههها، جمعآوری زباله، کار در کارگاه های ساختمانی و... کار میکنند و از دسترسی به مجراهای قانونی و حقوقی محروم هستند و به علت نداشتن کارت برای کار در ایران بیش از سایرین مورد بهرهکشی قرار میگیرند. برای این دسته از کودکان ساعات کار معنایی ندارد و گاهی اوقات بدون اغراق 16 تا 18 ساعت کار میکنند. آنان از دسترسی به خانواده، تغذیه سالم، بهداشت و درمان و آموزش محروم هستند و در واقع سلامتی و آیندهشان را به حراج گذاشتهاند، در این موارد نه کار کودک که بردگی آنان را به تماشا نشستهایم.
گروه چهارم کودکانی هستند که به خانواده کولیان تعلق دارند و از سال 78 که مسأله کودکان کار در خیابان مطرح شده چهارمین نسلشان را وارد بازار کار کردهاند، چرخهای که تکرار شده است. در این خانوادهها کودک به عنوان کالای سرمایه ای که تنها با آوردن پول معنا پیدا میکند تعریف میشود. این کودکان که هماکنون به خانواده تبدیل شدهاند معمولاً به کار در خیابان اشتغال دارند. نوع کارشان اسفند دودکردن، فروش گل و فال تا نواختن موسیقی و... است.
از خودمان شروع کنیم
نویسنده: حامد حقی*
مدتی است فعالیت سازمانهای مردمنهاد گسترش یافته و به گفته مسئولان بیش از ١٠هزار سمن در کشور فعالیت میکنند اما سوال اصلی این است که آیا همه این سمنها داوطلبمحور هستند؟ چندی پیش در دوران دولت ششم، تأسیس سازمانهای مردمنهاد هیأت امنایی در دستور کار وزارت کشور قرار گرفت و از این طریق سازمانهای مردمنهاد با هیأت موسس و هیأت امنای ثابت تشکیل شدند و اما موضوع اصلی که به فراموشی سپرده شده این است که هیچ عضوپذیری و داوطلبمحوری در این سازمانها تعریف نشده است.
ارزش های ما
شورای سازمان های جامعه مدنی رمز بقاء، قدرت یابی و نفوذ خود (و البته همه سازمان های مدنی) را در پایبندی به اصول و ارزش هایی می داند که بر مبنای آن ایجاد شده است. لذا پذیرش و رعایت اصول و ارزش ها شرط حضور و مشارکت در شورا محسوب می شود. ... ادامه مطلب
تماس با ما
خبر نامه
با ارسال ایمیل خود در خبر نامه عضو شوید
ایمیل رسمی شورا : این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید