تجربه‌هایی که شنیده نمی‌شوند

نویسنده: لیلی ارشد*

سال‌هاست که برخی از NGOها به شکل تخصصی و فعال درحوزه زنان سرپرست خانوار کار می‌کنند. هدف اصلیNGOها به‌عنوان نهادهای مدنی، توانمندسازی، ایجاد و افزایش مهارت‌های زندگی اجتماعی کار است. آن دسته از سازمان‌ها و نهادهایی که بیشتر به رفع نیازهای اولیه مثل دادن بسته‌های غذایی و کارهای روزمره می‌پردازند، خیریه‌ها هستند، اما NGOها نیز ممکن است درمواقعی به دلیل نیاز، به شیوه‌های دیگر کمک هم بپردازند. برای مثال غذا یک نیاز است و وقتی با خانواده‌ای مواجه می‌شوید که فرزندان آن از نظر تغذیه شرایط مناسبی ندارند، خیلی وقت‌ها مجبور می‌شوید به رفتاری دست بزنید که خیلی هم به آن باور ندارید و می‌دانید کارگشا و تاثیرگذار نیست. گاهی از روی اجبار گرفتار داستان‌های این‌چنینی می‌شوید که می‌دانید کمک واقعی نیست. مثل وقتی که فرد مراجعه می‌کند و گرسنه است یا دردی دارد و باید درمان شود، آن‌جا مجبور می‌شوید به کارهایی غیر از توانمندسازی بپردازید، اما به‌طور عمده این مسأله بیشتر به عهده خیریه‌هاست.

بررسی درج شروط ضمن عقد؛ در هنگام ازدواج تابوی گرفتن حق طلاق

شهرزاد همتی/ خسته و عصبی پشت میز می‌نشیند. مرد جوانی که از هفته آینده همسر قانونی او خواهد بود، حرفی برای آرام‌کردنش ندارد. بعد از کمی من‌و‌من می‌گوید: «خب ما فقط دوتا محضر رفتیم. من هم هروقت و هرکجا که شما بخوای، حقوقت رو بهت میدم...». ماجرا ساده است، تهمینه و میلاد دنبال محضری می‌گردند که پذیرای شروط ضمن عقد باشد و حاضر باشد آن را در عقدنامه‌شان ثبت کند. می‌گویند امروز به دو محضر مراجعه کرده‌‌اند و هرکدام به بهانه‌ای از نوشتن این شروط در عقدنامه طفره رفته‌اند. تهمینه می‌گوید: «یکی میلاد را برد در اتاق و یک‌ساعت در گوشش خواند که این اشتباه را نکند، صدایش را می‌شنیدم که می‌گفت این‌قدر زن‌ها را پررو نکن و محضر دیگر هم گفت ما مسئولیت قبول نمی‌کنیم! عصبانی شدم و گفتم وقتی که من مهریه‌ام را یک سکه نوشتم کسی نگفت گول نخور، اما اینجا که می‌رسد مردها گول می‌خورند...».

زنان کارآفرین چطور زندگی و زمان را اهلی می‌کنند؟

نویسنده: دکتر مریم عزیزی*
این روزها، گویی زمان در حال پرواز است. تا چشم بر هم می‌زنید، روز تمام شده و به سختی توانسته اید همه کارهای موردنظرتان را به انجام برسانید. با این اوصاف، توازن بین زندگی کاری و زندگی شخصی برای بسیاری از زنان شاغل غیرممکن به نظر خواهد رسید. اما، در همین شرایط، هنگامی که با زنانی مواجه می‌شویم که کارآفرینی بخش مهمی از زندگی‌شان است، شگفت زده می‌شویم. اگر از یک زن کارآفرین بخواهید همه کارهایی را که در طول یک روز انجام می‌دهد، برایتان شرح دهد، بسیار متعجب خواهید شد. او از آشپزخانه گرفته تا کارخانه و شرکت و طرح، همه جا حضور دارد. اما آنچه موجب شگفتی بیشتر می‌شود این است که این زنان در حالی که انگیزش‌های بسیاری در دنبال کردن کسب و کارشان دارند، در انجام کارهای خانه و توجه به خانواده نیز از هیچ تلاشی مضایقه نمی‌کنند. یکی از متداول‌ترین سؤالاتی که از زنان کارآفرین پرسیده می‌شود این است که آنها چگونه به همه کارهایشان می‌رسند؟

مشاهداتی از وضعیت کودکان کار و ارائه راهکارهای عملی

نویسنده: طاهره پژوهش*

متأسفانه آمار درستی از تعداد کودکان کار در ایران که بتوان به آن اتکا کرد وجود ندارد، ما تنها می توانیم براساس مشاهدات مان صحبت کنیم.

کودکان کار به چهار گروه تعلق دارند گروه اول کودکانی هستند که در کارگاه های خانوادگی کوره‌پزخانه‌ها،کارگاه‌های قالیبافی، معادن و کشاورزی و اشکال پنهان کار خانگی و... مشغول به کارند و معمولاً به عنوان کودک‌کار به رسمیت شناخته نمی‌شوند.
گروه دوم کودکانی هستند که به علت فقر خانواده، اعتیاد پدر، بیماری پدر یا از دست دادن پدر خانواده وارد بازار کار می‌شوند. نوع کارشان را روابطی که دارند تعیین می‌کند. بخشی از این کودکان به علت نداشتن رابطه با بازار کار در دسترس‌ترین کارها مثل دستفروشی و کار در خیابان تنها انتخاب‌شان است. بخش دیگری که با بزرگترهای‌شان در ارتباط هستند و معمولاً به کار جمع‌آوری زباله، کار در کارگاه‌های دوزندگی، کیف‌سازی و... می‌پردازند.
گروه سوم کودکان مهاجری هستند که برای کسب درآمد خانواده در افغانستان و ایران کار می‌کنند. سهم بسیار کوچکی از درآمد به خودشان برمی‌گردد و همه‌ درآمد صرف هزینه‌های خانواده می‌شود. این دسته از کودکان معمولاً به عنوان پادو در مغازه‌ها، تمیزکاری در خانه‌ها و پاساژ‌ها، حمل بار در بازار (به عنوان چرخی صدای‌شان می‌زنند)، کار در کارگاه‌های کیف‌دوزی و خیاطی، تمیز کردن آبراهه‌ها، جمع‌آوری زباله، کار در کارگاه های ساختمانی و... کار ‌می‌کنند و از دسترسی به مجراهای قانونی و حقوقی محروم هستند و به علت نداشتن کارت برای کار در ایران بیش از سایرین مورد بهره‌کشی قرار می‌گیرند. برای این دسته از کودکان ساعات کار معنایی ندارد و گاهی اوقات بدون اغراق 16 تا 18 ساعت کار می‌کنند. آنان از دسترسی به خانواده، تغذیه سالم، بهداشت و درمان و آموزش محروم هستند و در واقع سلامتی و آینده‌شان را به حراج گذاشته‌اند، در این موارد نه کار کودک که بردگی آنان را به تماشا نشسته‌ایم.
گروه چهارم کودکانی هستند که به خانواده کولیان تعلق دارند و از سال 78 که مسأله کودکان کار در خیابان مطرح شده چهارمین نسل‌شان را وارد بازار کار کرده‌اند، چرخه‌ای که تکرار شده است. در این خانواده‌ها کودک به عنوان کالای سرمایه ای که تنها با آوردن پول معنا پیدا می‌کند تعریف می‌شود. این کودکان که هم‌اکنون به خانواده تبدیل شده‌اند معمولاً به کار در خیابان اشتغال دارند. نوع کارشان اسفند دودکردن، فروش گل و فال تا نواختن موسیقی و... است.

از خودمان شروع کنیم

نویسنده: حامد حقی*

مدتی است فعالیت سازمان‌های مردم‌نهاد گسترش یافته و به گفته مسئولان بیش از ١٠‌هزار سمن در کشور فعالیت می‌کنند اما سوال اصلی این است که آیا همه این سمن‌ها داوطلب‌محور هستند؟ چندی پیش در دوران دولت ششم، تأسیس سازمان‌های مردم‌نهاد هیأت امنایی در دستور کار وزارت کشور قرار گرفت و از این طریق سازمان‌های مردم‌نهاد با هیأت موسس و هیأت امنای ثابت تشکیل شدند و اما موضوع اصلی که به فراموشی سپرده شده این است که هیچ عضوپذیری و داوطلب‌محوری در این سازمان‌ها تعریف نشده است.

درباره دهه هشتادی‌ها و راه و روشی که برای زندگی انتخاب کرده‌اند؛ سرمایه‌های اجتماعی یا وانهاده‌های مجازی

نویسنده: راضیه زرگری

نوجوان‌اند؛ دارند شخصیت اجتماعی‌شان را می‌سازند. مدعی هستند که پرچمشان بالاست و بهترین هستند؛ در کنار همند تا هویت خود را به رخ نسل‌های پیشین بکشند و آینده را آن‌طور که می‌خواهند برای خود بسازند یا شاید از آینده‌ای که در چشم‌انداز این سرزمین برای خود پیش‌بینی می‌کنند، فرار کنند. به ظاهر و بر پایه ادعاهایشان هیچ چیز نمی‌تواند اتحاد و یکپارچگی بچه‌های دهه هشتادی را تحت‌تأثیر قرار دهد؛ اما این اتحاد بر چه اساس و چهارچوبی است؟ ریشه و بنیانی دارد که بتوان این نسل را با آن شناخت یا صرفا در کنار هم هستند تا بگویند ما هم هستیم؟

اقتصاد عشق

نویسنده: سياوش شهريور

اقتصاد، علم معامله و خرید و فروش است؛ در دنیایی که همه‌چیز برای فروش گذاشته و معامله می‌شود و برای هر چیز قیمتی معین مي‌كنند، همیشه اندیشیده‌ام که ارزش خدمت، فداکاری، ایثار، مهر، حمایت و عشق را در کارهای خانواده یا داوطلبانه‌ای که خدمتی و خیری به رایگان یا با بهایی ارزان به دیگران می‌رساند و از برکت آن انسانی زنده می‌شود و معتادی نجات می‌یابد، چراغ خانه‌ای روشن می‌شود، کودکی تربیت می‌شود، کاری آفریده می‌شود یا بیماری سلامتي می‌یابد یا سالمندی تیمار‌داری و نگهداری می‌شود و...  چقدر است؟  اقتصاد عشق یعنی بده‌وبستانی معنوی و انسانی و فرایندی ارزشی و اقدامی از سر خرد، مهر، عشق، محبت و لطف که می‌تواند یک بخش از طبیعت، خانواده، جامعه و فرد را احیا و دوباره وارد چرخه بهره‌وری، باروری، بازتولید و بازآفرینی كند. (امروزه ورود و مداخله داوطلبانه و از سر عشق برای رونق زندگی، نجات یک معتاد، کارآفرینی براي زنان سرپرست خانوار، حمایت از کودکان کار، مداخله در امر ازدواج، تلاش برای کاهش طلاق، آموزش خانواده، حمایت و کمک به سالمندان و بیماران خاص همه و همه آفرینش زندگی است). ملت ما با توجه به جغرافیای سیاسی‌اش که همیشه مورد طمع جهانگیران، فاتحان و متجاوزان بوده... 

گرسنگی آگاهانه؛ اعتراض به روزمرگی

نویسنده: مینو مرتاضی لنگرودی

از انجا که انسان مدعی است قادر به درک انواع وجوه زندگی خود و سایر موجودات جهان است . و از انجا که احساس پوچی ناشی از بیهود ه انگاشتن زندگی با روزمرگی پیوند نا گسستنی دارد .طبیعی است انسان بخواهد زندگی را به تن و لذات تنانه فرو نکاهد و ازانواع گوناگون زندگی مادی و معنایی برخوردار باشد و برداشت های متفاوت از زندگی را شناسایی و تجربه کند.زیراذهن انسان خواهان ابدیت، بی نیازی و زیبایی است.امازندگی تنانه در طبیعی ترین و غریزی ترین شکل اش محدود و ممکن به امکان هایی است که همراه با نیازو تکراراست . این جدال دروني است که انسان را مهیای رنج بردن و برساخت نوع دیگرزندگی می کند .اما زندگی معنایی یا فلسفی زندگی دیگری است که انسان در اعتراض به بودگی دایمی نیازها و تکرارها از طریق رنج بردن و بر ساخت مفاهیم جدید برای خود می سازد . انتخاب رنج در اصل امتناع انسان از درنغلطیدن به ابتذال بودگی ونفی دست اموز شدن توسط روزمرگی فاقد معنا و مفهوم است . انسان ازطریق اعتراض به وضعیت و موقعیت موجود وضعیت مطلوب خود را بر اساس رنجی که در طلب مقصود می برد ؛ انگونه می سازد که خود میخواهد و می پسندد.

ارزش های ما

شورای سازمان های جامعه مدنی رمز بقاء، قدرت یابی و نفوذ خود (و البته همه سازمان های مدنی) را در پایبندی به اصول و ارزش هایی می داند که بر مبنای آن ایجاد شده است. لذا پذیرش و رعایت اصول و ارزش ها شرط حضور و مشارکت در شورا محسوب می شود.  ... ادامه مطلب

تماس با ما

 تلفن : 88834162 داخلی 230
 تلفکس : 86072599
  ایمیل شورا :این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
  ایمیل دبیرکل : این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
 آدرس دبیرخانه: خیابان مطهری؛ خیابان سلیمان خاطر (امیراتابک) کوچه درفش پلاک۸
  آدرس کانل تلگرام ما : https://t.me/haajm

خبر نامه

با ارسال ایمیل خود در خبر نامه عضو شوید

 ایمیل رسمی شورا :  این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید