زنان کارآفرین چطور زندگی و زمان را اهلی میکنند؟
نویسنده: دکتر مریم عزیزی*
این روزها، گویی زمان در حال پرواز است. تا چشم بر هم میزنید، روز تمام شده و به سختی توانسته اید همه کارهای موردنظرتان را به انجام برسانید. با این اوصاف، توازن بین زندگی کاری و زندگی شخصی برای بسیاری از زنان شاغل غیرممکن به نظر خواهد رسید. اما، در همین شرایط، هنگامی که با زنانی مواجه میشویم که کارآفرینی بخش مهمی از زندگیشان است، شگفت زده میشویم. اگر از یک زن کارآفرین بخواهید همه کارهایی را که در طول یک روز انجام میدهد، برایتان شرح دهد، بسیار متعجب خواهید شد. او از آشپزخانه گرفته تا کارخانه و شرکت و طرح، همه جا حضور دارد. اما آنچه موجب شگفتی بیشتر میشود این است که این زنان در حالی که انگیزشهای بسیاری در دنبال کردن کسب و کارشان دارند، در انجام کارهای خانه و توجه به خانواده نیز از هیچ تلاشی مضایقه نمیکنند. یکی از متداولترین سؤالاتی که از زنان کارآفرین پرسیده میشود این است که آنها چگونه به همه کارهایشان میرسند؟
مشاهداتی از وضعیت کودکان کار و ارائه راهکارهای عملی
نویسنده: طاهره پژوهش*
متأسفانه آمار درستی از تعداد کودکان کار در ایران که بتوان به آن اتکا کرد وجود ندارد، ما تنها می توانیم براساس مشاهدات مان صحبت کنیم.
کودکان کار به چهار گروه تعلق دارند گروه اول کودکانی هستند که در کارگاه های خانوادگی کورهپزخانهها،کارگاههای قالیبافی، معادن و کشاورزی و اشکال پنهان کار خانگی و... مشغول به کارند و معمولاً به عنوان کودککار به رسمیت شناخته نمیشوند.
گروه دوم کودکانی هستند که به علت فقر خانواده، اعتیاد پدر، بیماری پدر یا از دست دادن پدر خانواده وارد بازار کار میشوند. نوع کارشان را روابطی که دارند تعیین میکند. بخشی از این کودکان به علت نداشتن رابطه با بازار کار در دسترسترین کارها مثل دستفروشی و کار در خیابان تنها انتخابشان است. بخش دیگری که با بزرگترهایشان در ارتباط هستند و معمولاً به کار جمعآوری زباله، کار در کارگاههای دوزندگی، کیفسازی و... میپردازند.
گروه سوم کودکان مهاجری هستند که برای کسب درآمد خانواده در افغانستان و ایران کار میکنند. سهم بسیار کوچکی از درآمد به خودشان برمیگردد و همه درآمد صرف هزینههای خانواده میشود. این دسته از کودکان معمولاً به عنوان پادو در مغازهها، تمیزکاری در خانهها و پاساژها، حمل بار در بازار (به عنوان چرخی صدایشان میزنند)، کار در کارگاههای کیفدوزی و خیاطی، تمیز کردن آبراههها، جمعآوری زباله، کار در کارگاه های ساختمانی و... کار میکنند و از دسترسی به مجراهای قانونی و حقوقی محروم هستند و به علت نداشتن کارت برای کار در ایران بیش از سایرین مورد بهرهکشی قرار میگیرند. برای این دسته از کودکان ساعات کار معنایی ندارد و گاهی اوقات بدون اغراق 16 تا 18 ساعت کار میکنند. آنان از دسترسی به خانواده، تغذیه سالم، بهداشت و درمان و آموزش محروم هستند و در واقع سلامتی و آیندهشان را به حراج گذاشتهاند، در این موارد نه کار کودک که بردگی آنان را به تماشا نشستهایم.
گروه چهارم کودکانی هستند که به خانواده کولیان تعلق دارند و از سال 78 که مسأله کودکان کار در خیابان مطرح شده چهارمین نسلشان را وارد بازار کار کردهاند، چرخهای که تکرار شده است. در این خانوادهها کودک به عنوان کالای سرمایه ای که تنها با آوردن پول معنا پیدا میکند تعریف میشود. این کودکان که هماکنون به خانواده تبدیل شدهاند معمولاً به کار در خیابان اشتغال دارند. نوع کارشان اسفند دودکردن، فروش گل و فال تا نواختن موسیقی و... است.
از خودمان شروع کنیم
نویسنده: حامد حقی*
مدتی است فعالیت سازمانهای مردمنهاد گسترش یافته و به گفته مسئولان بیش از ١٠هزار سمن در کشور فعالیت میکنند اما سوال اصلی این است که آیا همه این سمنها داوطلبمحور هستند؟ چندی پیش در دوران دولت ششم، تأسیس سازمانهای مردمنهاد هیأت امنایی در دستور کار وزارت کشور قرار گرفت و از این طریق سازمانهای مردمنهاد با هیأت موسس و هیأت امنای ثابت تشکیل شدند و اما موضوع اصلی که به فراموشی سپرده شده این است که هیچ عضوپذیری و داوطلبمحوری در این سازمانها تعریف نشده است.
درباره دهه هشتادیها و راه و روشی که برای زندگی انتخاب کردهاند؛ سرمایههای اجتماعی یا وانهادههای مجازی
نویسنده: راضیه زرگری
نوجواناند؛ دارند شخصیت اجتماعیشان را میسازند. مدعی هستند که پرچمشان بالاست و بهترین هستند؛ در کنار همند تا هویت خود را به رخ نسلهای پیشین بکشند و آینده را آنطور که میخواهند برای خود بسازند یا شاید از آیندهای که در چشمانداز این سرزمین برای خود پیشبینی میکنند، فرار کنند. به ظاهر و بر پایه ادعاهایشان هیچ چیز نمیتواند اتحاد و یکپارچگی بچههای دهه هشتادی را تحتتأثیر قرار دهد؛ اما این اتحاد بر چه اساس و چهارچوبی است؟ ریشه و بنیانی دارد که بتوان این نسل را با آن شناخت یا صرفا در کنار هم هستند تا بگویند ما هم هستیم؟
اقتصاد عشق
نویسنده: سياوش شهريور
اقتصاد، علم معامله و خرید و فروش است؛ در دنیایی که همهچیز برای فروش گذاشته و معامله میشود و برای هر چیز قیمتی معین ميكنند، همیشه اندیشیدهام که ارزش خدمت، فداکاری، ایثار، مهر، حمایت و عشق را در کارهای خانواده یا داوطلبانهای که خدمتی و خیری به رایگان یا با بهایی ارزان به دیگران میرساند و از برکت آن انسانی زنده میشود و معتادی نجات مییابد، چراغ خانهای روشن میشود، کودکی تربیت میشود، کاری آفریده میشود یا بیماری سلامتي مییابد یا سالمندی تیمارداری و نگهداری میشود و... چقدر است؟ اقتصاد عشق یعنی بدهوبستانی معنوی و انسانی و فرایندی ارزشی و اقدامی از سر خرد، مهر، عشق، محبت و لطف که میتواند یک بخش از طبیعت، خانواده، جامعه و فرد را احیا و دوباره وارد چرخه بهرهوری، باروری، بازتولید و بازآفرینی كند. (امروزه ورود و مداخله داوطلبانه و از سر عشق برای رونق زندگی، نجات یک معتاد، کارآفرینی براي زنان سرپرست خانوار، حمایت از کودکان کار، مداخله در امر ازدواج، تلاش برای کاهش طلاق، آموزش خانواده، حمایت و کمک به سالمندان و بیماران خاص همه و همه آفرینش زندگی است). ملت ما با توجه به جغرافیای سیاسیاش که همیشه مورد طمع جهانگیران، فاتحان و متجاوزان بوده...
گرسنگی آگاهانه؛ اعتراض به روزمرگی
نویسنده: مینو مرتاضی لنگرودی
از انجا که انسان مدعی است قادر به درک انواع وجوه زندگی خود و سایر موجودات جهان است . و از انجا که احساس پوچی ناشی از بیهود ه انگاشتن زندگی با روزمرگی پیوند نا گسستنی دارد .طبیعی است انسان بخواهد زندگی را به تن و لذات تنانه فرو نکاهد و ازانواع گوناگون زندگی مادی و معنایی برخوردار باشد و برداشت های متفاوت از زندگی را شناسایی و تجربه کند.زیراذهن انسان خواهان ابدیت، بی نیازی و زیبایی است.امازندگی تنانه در طبیعی ترین و غریزی ترین شکل اش محدود و ممکن به امکان هایی است که همراه با نیازو تکراراست . این جدال دروني است که انسان را مهیای رنج بردن و برساخت نوع دیگرزندگی می کند .اما زندگی معنایی یا فلسفی زندگی دیگری است که انسان در اعتراض به بودگی دایمی نیازها و تکرارها از طریق رنج بردن و بر ساخت مفاهیم جدید برای خود می سازد . انتخاب رنج در اصل امتناع انسان از درنغلطیدن به ابتذال بودگی ونفی دست اموز شدن توسط روزمرگی فاقد معنا و مفهوم است . انسان ازطریق اعتراض به وضعیت و موقعیت موجود وضعیت مطلوب خود را بر اساس رنجی که در طلب مقصود می برد ؛ انگونه می سازد که خود میخواهد و می پسندد.
بسیج شبکه های اجتماعی برای تحول در محیطزیست
نویسنده: اسماعیل قدیمی *
رسانههای همگانی از جمله رسانهها و شبکههای اجتماعی نهادهایی هستند که جریان اطلاعاتی را در یک جامعه مفروض هدایت می کنند. از دیرباز این رسانه ها چه رسانه های سنتی نظیر روزنامه، تلگراف و رادیو و چه رسانه های نوین مانند شبکه های اجتماعی دائما درصدد آن بوده اند تا مردم را از اخبار مختلف اجتماعی، سیاسی و فرهنگی آگاه و به افراد کمک کنند تا تحولات محیطی خود را درک کرده و بر اساس تغییرات محیط اجتماعی زندگی خود را به درستی اداره کرده و براساس تعامل مثبت بر دیگران تاثیر بگذارند. رسانه ها در همه ادوار بر آن بوده اند که با ارائه انواع نگرش ها و تکثر ایده ها و عقاید، تغییراتی ولو اندک در زندگی و نگرش افراد ایجاد کنند و به طرق مختلف این تغییرات را نهادینه کردند تا رفتار افراد از نگرش های سنتی فاصله گرفته و به نگرش و عملکرد مدرن تغییر وضعیت دهد. رسانه ها همچنین وظیفه دارند به حکومت ها کمک کنند تا نظم و انسجام اجتماعی را با رعایت قاعده های مردمسالاری در میان مردم ایجاد کنند. باتوجه به نقش ها و وظایف رسانه های همگانی باید پذیرفت که بدون وسایل ارتباط جمعی و رسانه ها اداره زندگی مدرن امروزی بسیار دشوار و گاهی ناممکن است. شاید بتوان ادعا کرد که بسیاری از ناهنجاری های امروزی مردم ما در عرصه های مختلف ازجمله ترافیک، ورزشگاه ها و فضاهای مجازی ناشی از فقدان حضور موثر رسانه ها در آموزش مردم است. وسایل ارتباط جمعی باید در قالب برنامه های متنوع و به صورت روزمره از صبح تا شب به مردم آموزش دهند که چگونه وقایع اطراف خود را مشاهده کرده و از چه زاویه ای آنها را تحلیل کنند و در کنار این چگونه خودشان را با این تحولات محیطی وفق دهند و چگونه در وضعیت های جدید رفتار کنند. شبکه های اجتماعی هم در زمره وسایل ارتباط جمعی باید در همه زمینه ها به مردم آموزش دهند تا به آنها قدرت درک شرایط جدید و اقتضائات جدید را ببخشند. با این کار افراد می توانند از محیطزیست و زندگی خود بهره برداری کرده و برای نسل آینده هم این زمینه را فراهم کنند تا از این منابع طبیعی و ثروت های خدادادی استفاده کنند.
ارزش های ما
شورای سازمان های جامعه مدنی رمز بقاء، قدرت یابی و نفوذ خود (و البته همه سازمان های مدنی) را در پایبندی به اصول و ارزش هایی می داند که بر مبنای آن ایجاد شده است. لذا پذیرش و رعایت اصول و ارزش ها شرط حضور و مشارکت در شورا محسوب می شود. ... ادامه مطلب
تماس با ما
خبر نامه
با ارسال ایمیل خود در خبر نامه عضو شوید
ایمیل رسمی شورا : این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید