نویسنده: محمدجواد زاهدی مازندرانی
سازمان های غیردولتی اصولاً به عنوان مجرایی مؤثر برای حمایت فکری، فنی و مالی به گروه ها و افراد در جامعه مدنی شناخته شده اند. اهمیت فزاینده سازمان های غیردولتی در فرایند توسعه مسئولیت و نقشی مهم تر از کارگزاری های معمولی توسعه به آن ها داده است. معمولاً سازمان های غیردولتی به عنوان وسیله ای برای دموکراتیزه کردن وجز ضروری پیشرفت جامعه مدنی در نظر گرفته می شوند (کلارک، 1997، مور، 1995). زیرا این سازمان ها ظرفیت مردم را در زمینه ارتباطات و مشارکت اجتماعی ارتقاء می بخشند. به این ترتیب، از طریق مشارکت و مداخله مردم حاشیه ای در فرایند توسعه، سازمان های غیردولتی برای عملگرایان امکان کافی در زمینه فنی آموزی فراهم می کنند و آن ها را تا سطح چندگرایی لازم برای حمایت از گروه های نیازمند، دفاع از حقوق بشر، گسترش آگاهی و نیز زمینه سازی برای تحقق اهداف توسعه ارتقا می دهند (Hulm and Edwards 1997). بلیر (1998) بیان می کند که تأثیرگذاری سازمان های غیردولتی به کار تقویت جامعه مدنی مربوط می شود. ارتقاء موازنه جامعه مدنی از طریق سازمان های غیردولتی به مسئولیت پذیری این سازمان ها در قبال مردمی که برایشان کار می کنند و توانایی شان برای بسیج مردم محلی وابسته است.