تبعیض مثبت به سود زنان توانمند در جامعه مدنی

نویسنده: مهدی بهلولی*
 
 توانمندی، جنسیت‌بردار نیست؛ یعنی این‌گونه نیست که مردان نسبت به زنان، روی‌هم‌رفته انسان‌هایی توانمندتر باشند. همه ما در زندگی، مردان ناتوان بسیار دیده‌ایم و در برابرش زنانی که در زمینه‌های گوناگون، بسی شایسته و توانا هستند. یکی از جاهایی که توانمندی‌های زنان، نمود آشکارتری می‌یابد، جامعه مدنی است. به‌عنوان کسی که چیزی حدود ١٥ سال، از دور و نزدیک، در کارهای صنفی آموزگاران هستم، می‌توانم گواهی بدهم که برخی از زنانی که پا به این گستره نهاده‌اند از بسیاری از مردان، کارآمدتر و شایسته‌ترند. النور روزولت، همسر فرانکلین روزولت، سی‌ودومین رئیس‌جمهور آمریکا، در مورد زنان، گزین‌گویه پرمعنا و زیبایی دارد: «یک زن همچون یک چای کیسه‌ای است؛ شما هرگز نمی‌دانید تا چه اندازه پررنگ است پیش از اینکه در آب گرم بیفتد».

کنشگران مدنی و فردای بهتر تهران

نویسنده: تقی ‌ آزاد‌ارمکی*

یکی از مسائل قابل تقدیر در پنجمین دوره از انتخابات شورای شهر این است که به تدریج شهر و پدیده شهری از ارزش و اهمیت بالایی برخوردار می‌شود. در حقیقت اهمیت و توجه به مسائل شهری سبب گردید که چهره‌های معروف و نامدار در انتخابات شورای شهرثبت‌نام به عمل آورند. البته این مساله بدین مفهوم نیست که انتخابات شورای شهر به خاطر وجود چهره‌های نامدار مهم شده باشد، بلکه اهمیت پدیده شهری است که حتی نامداران را نیز به سوی خود کشانده است. طی دو دهه اخیر توجه بسیاری از جامعه شناسان و کارشناسان حوزه شهری بر روی شهر و مشکلات آن متمرکز بود اما، در چند سال گذشته مشکلات شهری فارغ از متخصصان امر حتی سر و صدای سیاستمداران و به‌طور کل محافل سیاسی را نیز در آورده است. منتقدان به شرایط کنونی معتقدند که محیط‌زیست مردم ایران نه الزاما تهران بلکه سایر کلانشهرها حتی بعضا شهرهای کوچک نیاز به توجه بنیادی و تغییر اساسی دارد و نیارمند به یک تصمیم سازی عمده برای ساماندهی نظام شهری است، زیرا اکثریت مردم ایرانی زندگی شهری دارند و بخش اعظم مشکلات جامعه ایران مسائل شهری یا زیست‌محیطی است. مسائل شهری نیز شامل آلودگی هوا، ترافیک، زباله و توزیع عادلانه منابع شهری و... است. عموما شهرداران در تهران نماد مدرن سازی و مدرنیته کردن جامعه ایرانی هستند که نمونه آن کرباسچی و قالیباف است.

کنشگران مدنی، مردم و انتخاب برای شورای شهر

نویسنده: علیرضا افشاری*

 به نظر می‌رسد برگزاری پنجمین دوره انتخابات شورای شهر تهران شروع دوباره‌ای باشد برای کنش‌های مدنی و توجه مردم به وضعیتِ اجتماعی خودشان. در صد سال گذشته که شکل جدیدِ مشارکت ایرانیان در اجتماع‌ شکل گرفت همیشه به تناوب گاهی این مشارکت اوج می‌گرفت و گاهی خاموش می‌شد که هر کدام دلیل‌ها و زمینه‌های اجتماعی خودش را داشت. آنچه شایسته توجه است هر بار که اوج می‌گرفت این توجه بیش از پیش نیرو گرفته و کمی وسیع‌تر و مؤثرتر می‌شد. به نظر می‌رسد انتخابات پیشِ رو شورای شهر تهران نقطه عطفی بر این روند باشد، چرا که هم تهران تبدیل به اَبَرشهری شده که جمعیتِ متراکمِ قابل‌توجهی از مردم ایران را، از هر قومیت و شهر و با هر نگاهی، در خود جای داده است. چیزی که همیشه مورد توجه جامعه‌شناسان در تحلیل‌های‌شان بوده، و هم این که تجربه قدرت گرفتنِ شخصیت‌های سیاسی تأثیرگذار بر کشور از راه گرفتنِ مقامِ شهرداری تهران آنها را نسبت به شورای شهر تهران حساس کرده است. و در کنار این‌ها دو رویدادِ تلخِ پلاسکو و فساد گسترده در شهرداری و شورای شهر تهران را هم نباید از نظر دور داشت که کاسه صبر مردم تهران را لبریز کرده است.
تهران در وضعیت بدی است: تقریباً هویتی ندارد و آخرین نشانه‌های هویتی‌اش که در قالب معدود بافت‌های باقی‌مانده قدیمی شهر و خانه‌هایی که روزگاری بازتاب‌دهنده زیستی منطبق با جغرافیای زیبای آن که در دامنه کوهستان با طبیعتی چهارفصل بود آخرین نفس‌هایش را می‌کشد و نام‌های قدیمی و خاطره‌برانگیز کوچه‌ها و محلات قدیمی‌اش، با ژستی ارزشی و سوءاستفاده‌گرانه، در حال تبدیل به نامِ شهیدان بزرگواری هستند که فروتنانه، و نه از برای نام، برای بقای همین هویت در برابر دشمن ایستاده‌اند؛ و از طبیعتش نمی‌توان سخنی راند چرا که دیگر آن منزلگه بیش از صد گونه پرنده با آبی زلال از خاطره‌ها هم محو شده است... حریمی برای کوه‌هایش رعایت نمی‌شود، منظره دماوند در میان دود و ساختمان‌های بی‌قواره بلند ناپدید شده، رود ـ دره‌هایش به گونه‌ای زیر نامِ پارک با بتن دفن شده‌اند که شناخت‌شان امکان ندارد، آن‌هم با درختان و بافتی گیاهی که عموماً بومی و تاریخی آن مکان‌های سرسبز نیستند، و باغ‌های بی‌بدیلِ تاریخی‌اش یکی یکی از صفحه نقشه شهر حذف می‌شوند. و سرانجام نفس کشیدنی که دیگر در آن موجود نیست، هر چند فراموش کرده‌ایم چند روز در سال در هوای پاک نفس کشیده‌ایم.

درباره حضور نامزدهای زن؛ شورای شهر امکان برابری عمومی

نویسنده: مینو مرتاضی‌لنگرودي

انسان اساسا موجودی اجتماعی و مدنی بالطبع است. نمی‌تواند تنها باشد و به تنهایی امورات خود را بگذراند. ازاین‌رو در قلمرو نظر با تقسیم خود به «من» و «دیگری» و در قلمرو عمل با تقسیم کار و تقسیم زمان به قبل و بعد و تقسیم جامعه به سنتی و مدرن مفهومی با نام مدنیت می‌سازد. درواقع مدنیت با تقسیم «من» با دیگری آغاز و در پیوست با دیگران به «ما»ی اجتماعی تبدیل می‌شود. به بیان دیگر مدنیت شرح تلاش‌های انسان برای برهم‌زدن وضعیت بدوی یا طبیعی خویش و همچنین توضیح پی‌ریزی و ساخت جامعه بر مبنای انباشت توان و نیروهای مادی و معنوی انسان است. در جوامع متمدن هرچند نیرو و استعداد‌های مادی و معنوی انسان‌هایی که در ساخت جامعه مؤثر بوده‌اند متفاوت و نابرابر باشند اما از حیث حق مداخله و مشارکت در امور جامعه باید دارای حقوق برابر باشند. تفاوت‌های موجود در ساخت و مدیریت جامعه (تمدن) سبب شکل‌گیری دو نوع مفهوم مدنی متمایز از یکدیگر در قالب مدنیت سیاسی و مدنیت اجتماعی شده است. هریک از این دو مفهوم برای تسهیل ارتباط و خدمت‌رسانی به انسان‌های اجتماعی، نهاد‌های مربوط و مخصوص به خود را پدید آورده‌اند و انواع روابط فردی و گروهی و اجتماعی را در متن و بطن جامعه در این نهاد‌ها ساماندهی و مدیریت می‌کنند. به‌لحاظ تقسیم زمانی، مدنیت مترادف با تمدن و شهرنشینی است.

انتخابات؛ توسعه یافتگی و مشارکت مدنی

نویسنده: شهرام جمالی

توسعه‌یافتگی مولفه‌هایی دارد که یکی از آن‌ها مشارکت عمومی است. به این معنا که کلیه نیروها و اعضای واحد اجتماعی امکان مشارکت در تعیین سرنوشت و قدرت تاثیرگذاری بر روند تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری‌های کلان جامعه را داشته باشند. نظام‌های جمهوری و پارلمانتاریستی دقیقا‍ً به منظور بسترسازی امکان چنین مشارکتی متولد شده و استقرار یافته‌اند.
اما در یک نظام توسعه‌یافته، اصل بر کیفیت مشارکت است و نه کمیت آن‌.

سیاست‌زدایی از جامعه‌ی مدنی؛ تجربه‌ی سازمان‌های غیردولتی در دوره‌ی اصلاحات

نویسنده: فاطمه صادقی

محمد خاتمی ضمن بازاندیشی درباره‌ی دوران ریاست جمهوری خود می‌گوید:
معتقدم پایه‌ها و پشتوانه‌های جامعه‌ی مدنی باید با اقتصاد و علم و اندیشه تکمیل می‌شد... هر دولتی که سر کار می‌آید یک سلسله تشکیلات سیاسی خاص به همراه می‌آورد که بعضاً پایه ندارد و مثل گل‌های مصنوعی بدون ریشه در گلدان است. در حالی که باید تشکیلات سیاسی از متن جامعه بیرون بیاید و ماحصل آن احزاب و تشکل‌های سیاسی وسیع‌تری شوند که ریشه در مردم آن کشور داشته باشد... به همین دلیل در دوره‌ی من تلاش زیادی برای توسعه‌ی تشکل‌های غیردولتی شد تا بخش‌هایی از کشور مثل زنان و جوانان و متخصصان هویت جمعی پیدا کنند و این بخش‌ها به عنوان سلول‌های اصلی جامعه‌ی مدنی عمل کنند تا گسترش آنها منجر به تشکیل احزاب قدرتمند شود. (۱)
واقعیت این است که برنامة تقویت جامعه‌ی مدنی از مهم‌ترین ارکان مشروعیت در گفتار اصلاح‌طلبی بود. آنچه در سطور پیشین نقل شد بیانگر اهمیت این برنامه میان اصلاح‌طلبان حتی در دوره‌ی پس از اصلاحات است. دولت اصلاحات درصدد برآمد تا این برنامه را عمدتاً از طریق ایجاد فضا برای رشد و گسترش تشکل‌های غیردولتی تعقیب کند. اندیشة مستتر در این گفتار آن است که برای گذار آرام و مسالمت‌آمیز به دموکراسی باید نهادها و تشکل‌های مدنی و مردمی را که صدای جامعه را به گوش حکومت می‌رسانند ، قشرهای مختلف مردم را نمایندگی می‌کنند، و بدین وسیله مشارکت مردمی را در تصمیم‌گیری‌های سیاسی و سیاست‌گذاری‌ها امکان‌پذیر می‌کنند، تقویت کرد. درواقع فرضیه‌ی بنیادینِ گفتار اصلاح‌طلبی این بود که میان تشکیل نهادهای غیردولتی و ظهور یا حفظ دموکراسی رابطه‌ای علّی برقرار است. در این مقاله می‌کوشم این فرضیه را با مرور تجربه‌ی تشکل‌های غیردولتی در شرایط خاص سیاسی، اجتماعی و فرهنگیِ ایران مورد بررسی قرار دهم. تلاش خواهم کرد تا با نگاهی به سرنوشت سازمان‌های غیردولتی به این پرسش پاسخ گویم که چرا گسترش این سازمان‌ها به تقویت جامعه‌ی مدنی و دموکراسی نینجامید. نشان خواهم داد که جامعه‌ی مدنی به عنوان اصلی‌ترین مطالبه‌ی گفتار اصلاحات به مفهومی فروکاسته شدکه فاقد برنامه و توان لازم برای حرکت به سمت دموکراسی بود.

سرمايه اجتماعي، عنصر پيونددهنده شهروندان در حکمروايي مطلوب شهری

نویسنده: مصطفی سلیمی 

شهر پیچیده‌ترین و متنوع‌ترین جلوه  تمدن بشری است و بنابراین برای اداره آن باید مدیریتی قابل و کارآمد اعمال شود. منظور از مدیریت عبارت است از برنامه‌ریزی و سازماندهی فعالیت‌ها، و نیز ایجاد انگیزش برای انجام کارها. فعالیت‌ها برای رفع نیازهای مشترک زندگی شهری شهروندان و برای ارتقای کیفیت زندگی و کار آنان صورت می‌گیرد.
مشارکت مردم در امور شهر خودشان مزایای زیادی در بر خواهد داشت. با مشارکت در طرح‌ها، آگاهی عمومی مردم درخصوص مسئولیت‌ها و حقوق خودشان افزایش می‌یابد. در آنها حس مسئولیت اجتماعی ایجاد و تقویت می‌شود و تعلق خاطر آنها به شهرشان افزایش می‌یابد که این خود از سرمایه‌های بزرگ اجتماعی است.

اعتراض سکوت فعالان جامعه مدنی در فضایی وهم‌آلود!

نویسنده: پردیس عامری 

آنچه این روزها جای خالی‌اش در انواع و اقسام اخباری که برجسته می‌شوند احساس می‌شود، فضای نقد و تحلیل آزادانه از جانب نمایندگان جامعه مدنی، فعالان زنان و فعالان رسانه‌ای است. مسئولان چنانچه کمی دقت کنند و البته اگر بخواهند که بشنوند، فریاد اعتراض سکوت این اقشار را خواهند شنید. سکوت پیشه کرده‌اند، اما نه برای اینکه حرفی برای زدن نیست و کاری برای پیگیری در عرصه اجتماعی و عرصه‌های مختلف باقی نمانده و اوضاع بر وفق مراد است، بلکه این سکوت نتیجه بسیاری از وقایع اخیر است که این روزها به گوش می‌رسند.

ارزش های ما

شورای سازمان های جامعه مدنی رمز بقاء، قدرت یابی و نفوذ خود (و البته همه سازمان های مدنی) را در پایبندی به اصول و ارزش هایی می داند که بر مبنای آن ایجاد شده است. لذا پذیرش و رعایت اصول و ارزش ها شرط حضور و مشارکت در شورا محسوب می شود.  ... ادامه مطلب

تماس با ما

 تلفن : 88834162 داخلی 230
 تلفکس : 86072599
  ایمیل شورا :این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
  ایمیل دبیرکل : این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
 آدرس دبیرخانه: خیابان مطهری؛ خیابان سلیمان خاطر (امیراتابک) کوچه درفش پلاک۸
  آدرس کانل تلگرام ما : https://t.me/haajm

خبر نامه

با ارسال ایمیل خود در خبر نامه عضو شوید

 ایمیل رسمی شورا :  این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید